رسنـ خاطره ها

مشخصات بلاگ
رسنـ خاطره ها

..: بسـم‌ الله الرحمـن الرحیـم :..

غرض،نه نوشتن ترجمه‌ است بر آفتاب و نه-نعوذ بالله-تفسیر برأی کلام خدا. که این سیاهه، به مثابه نجوای یکی از
اهالی زمسـتان است با خردادِ کلام خدا و لاغیـر.

  • http://sound.nasr19.ir/index.php?id=2&mp3=http://setfa.net/images/hcek9qbbcu6t4z1i9bxi.mp3&as=1&ar=1&volume=100
پیوندهای روزانه

روی سخن امروزم با توست که این روزها روز جولان دادنت بود ... قبول کن آن روز که گفتی: فبعزتک لاغوینهم اجمعین، و به عزت خدا قسم خوردی تا گمراهمان کنی و نگذاری لحظه ای لقمه ی خوش عبادت خدا از گلوی وجودمان پایین برود، فکرش را هم نمیکردی که روزی کسانی تا این حد افسارشان را دستت بدهند و بی چون چرا از مجری خواسته هایت شوند ...  

عاشورا چه روز پرمشغله ای برای تو و یارانت بود ... از این به آن می دویدید و هر کدام را با یک وسوسه در میدان نگه میداشتید ... برنامه ریزیت بی نقص بود : آن مال حرامی که در آن سالهای بعد از سقیفه در سفره های مردم وارد کردی، بیشتر از آنچه فکرش را بکنی از درون، آدمها را بدون هیچ مقاومتی طعمه ی وسوسه های شماها کرد، وگرنه شک ندارم که کلام امام عشق سنگ را موم میکند، دل انسان که جای خود دارد ...

ماجرای عاشورا را که میخوانم، خوب میتوانم بفهمم هر کسی را با چه طنابهایی به عروسک خیمه شب بازی خودت تبدیل کردی: طناب عمر سعد طمع حکومت ری بود، و با دستان او اولین تیر را به سمت امام عشق انداختی ... طناب شمر حب جاه و مقام بود که کارش را به نشستن روی سینه ی امام ختم کرد ... اما هرچه فکر میکنم نمیتوانم طنابی را پیدا کنم که با آن توانستی حرمله را مُجاب کنی تا گلوی نازک شش ماهه ای را با تیر سه شعبه نشانه بگیرد ... شک دارم اصلا خودت هم فهمیده باشی، آخر گاهی انسانها روی شیاطین را هم سفید میکنند! 

تو به خیال خودت با قران میجنگی، اما خبر نداری که تمام زحمتهایت برای رقم زدن عرصه کربلا، در واقع تحقق خواست خدا برای فراهم شدن صحنه ای برای نمایش تمام و کمال این آیه بود که :احسب الناس ان یترکوا ان یقولوا آمنا و هم لایفتنون ... آیا مردم گمان میکنند همین که گفتند "ایمان آوردیم" کافیست، و دیگر به حال خود رها میشوند و آزمایش نمیشوند؟ ...

و اما بعد به خودم میلرزم که : طناب من چیست؟ ... و کربلای من کجاست؟

خوشحالی، نه؟ ...  

آن روز غم گرفته به پایان رسیده، و آن "ذبح عظیم" بالاخره تحقق یافته است. قومی که خداوند از آنها به ابراهیم (ع) خبر داده بود، کلکسیون کاملی از تمام خباثت­هایی که تو را به وجد می­آورد را به نمایش گذاشته ­اند. چه زمانی بهتر از این برای شادی و پایکوبی تو و یارانت؟ مگر تمام تلاش­هایتان برای این نبود که بشر را به این حد از شقاوت برسانید که اتجعل فیها من یفسد فیها و یسفک الدماء؟1 ... مگر نه اینکه وَکَذٰلِکَ جَعَلنا لِکُلِّ نَبِیٍّ عَدُوًّا شَیاطینَ الإِنسِ وَالجِنِّ 2 ؟ پس چرا شاد نباشی وقتی که عصاره ­ی تمام پیامبرانی که قرنها یک نفس با آنها جنگیده­ ای بر زمین افتاده و بدنش زیر سم اسبان است؟ ...

اما تو حساب یک چیز را نکردی: حساب آخرین نگاه امام عشق را، که با امید به خیمه­ ها دوخته شده بود . به خیمه­ هایی که در آتش می­سوختند تا ما ققنوس ­وار از درونشان سر برآوریم و این آیه را محقق کنیم: یُریدونَ لِیُطْفِئُوا نُورَ اللهِ بِأَفْواهِهِم وَاللهُ مُتِمُّ نُورِهِ وَلَوْ کَرِهَ الکافِرُون 3 ... 

درست شنیدی، ما :

فرزندان آخرالزمانی فاطمه (س)

ما سلام مادرمان را ورای تاریخ شنیده ایم. به برکت تامل در عبرتهای عاشورا دستت برایمان رو شده، و شگردهایت را خوب بلدیم. به یک لقمه کمتر قناعت میکنیم، تا لقمه حرامی در سفره مان نباشد و گوشهایمان را کر کند. نفسمان را هم سفت و سخت مراقبت میکنیم تا طنابی به دستت ندهیم ... درست مثل مقداد، دست بر شمشیر نگاهمان به نگاه امام مهربانیهاست تا کی فرمان بدهد ... نه زودتر و نه دیرتر !

پس منتظر باش، که صبح انتقام بیش از آنچه فکرش را بکنی نزدیک است ...

  • سجاد نوروزی

نظرات  (۱)

  • کامیار آزادی
  • سلام
    زیبا و در عین حال دردناک،ولی خوش بحال شما که حداقل بیارید و خواب نموندید.

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    تجدید کد امنیتی