رسنـ خاطره ها

مشخصات بلاگ
رسنـ خاطره ها

..: بسـم‌ الله الرحمـن الرحیـم :..

غرض،نه نوشتن ترجمه‌ است بر آفتاب و نه-نعوذ بالله-تفسیر برأی کلام خدا. که این سیاهه، به مثابه نجوای یکی از
اهالی زمسـتان است با خردادِ کلام خدا و لاغیـر.

  • http://sound.nasr19.ir/index.php?id=2&mp3=http://setfa.net/images/hcek9qbbcu6t4z1i9bxi.mp3&as=1&ar=1&volume=100
پیوندهای روزانه

اربعین،چهلمین روز درگذشت سرور وسالار شهیدان 

بازهم شوق پیاده روی،شوق وصال یار آنم با پای پیاده ..؛امسال اما هوا حال دیگری داشت،آقا فرمودند:بروید ... "ما که نشد بریم یعنی بی تدبیری تدبیرمان نذاشت"وضعیت خوب بود،هرکسی از هر جای کشور،عازم شده بود،4 روز مانده به اربعین حتی ویزا رو هم برداشتند،اما امان از بی تدبیری،3 روز مانده به اربعین خبر رسید که حتی پاسپورت هم نمیخواد،ماجرا از این قرار بود که عزیزانمان در مرز که با خیل عظیم جمعیت روبه رو شده بودند،به جای تدبیر درست،مردم رو مستقیماً فقط با رویت کارت ملی می فرستادن اون ور مرز،خبر پخش شد،هرکسی از هرجای کشور کارت ملیش رو برداشت و راه افتاد سمت مهران،اوضاع از کنترل خارج شد،فاصله 163 کیلومتری پلیس راه حمیل تا پل زائر مهران رو با ماشین 7 تا 10 ساعته طی میشد،ترافیک سنگین،جمعیت بسیار زیاد،خدمات دهی افتضاح،مسئولین هاج و واج .... با تمام این مشکلات خیل عظیم مردم مشتاق پیاده پل زائر رو تا مرز طی می کردن "13 کیلومتر"اما روز آخر مشکلات رفت اونور مرز،طرف ایرانی با تمام کم کاریها اجازه خروج رو میداد طرف عراقی هم پذیرش،مردم فاصله 13 کیلومتری ۀخر مهران رو تا مرز طی می کردن به امید کربلا،اما وضعیت تو مرز عراق هم افتضاح شد به طوری که اکثر زائرین که 1 روز مانده به اربعین یا شب قبلش رفتن برگشتن،امکانات انتقالی زوار بسیار کم بوده"120 اتوبوس خط واحد" و اکثر ماشین های عراقی هم به علت ترافیک بسیار بالای جاده های منتهی به نجف . کربلا یا کاظمین میرفتن یا در قبال حداقل 300 هزار تومن برای هر نفر حاضر به رفتن میشدن،وضعیت تا نجف به همین صورت بوده اما از نجف تا کربلا انصافاً په مردم و مسئولین چه ایرانی چه عراقی سنگ تمام گذاشته بودن،اما باز هم امان از بی تدبیری تدبیرداران....

اصل ماجرا برای بازگشت بود،در حالی که مسئولین دولت کلیدار تدبیر و امید خبر از 2600 اتوبوس و فلان متراژ اسکان موقت و فلان نفر غذای گرم ... میدادن،جمعیت زوار در برگشت با سرگردانی در مرز ایران مواجه شدن،سرما،نبود حتی 1 بطری آب معدنی"غذا پیش کش"،برخورد بسار افتضاح مسئولین ایلامی،عدم پاسخگوئی نبود نظارت و بازرسی،کرایه های 5 برابری ... به نظرم سازمان حج و اوقاف به اتوبوس رانی ها گفته بود فقط برین مرز،هرکاری دوست دارین بکنید فقط برید .... 

با تمام ابعادی که این حرکت در جامعه جهانی داشت اما واقعا لکه ننگی است بر دولت دروغگویان

شرح ماجرا از زبان یکه از زائرین ...

دروغ ...دروغ ...دورغ...
انتهای شهر مهران (سر پل زائر) یه نفر ایستاده بود و مدام با بلندگو می گفت " زائران محترم کشور همسایه هیچگونه امکاناتی برای پذیرایی نداره شما ندارد ، از شما خواهش می کنم برگردید ...." و این جمله را مدام تکرار میکرد ........
اما شاید 1 درصد از جمعیت هم برنمیگشت .....
ما و دوستانمان قدری ته دلمان خالی شد...... از طرفی شایعه شده بود که مرز تا ساعت 5 بیشتر باز نیست.....
نمیدونید چه حالی داشتیم ..... غم غصه به دلمون افتاده بود که نکنه ...نکنه ...نکنه از طریق عشق جا بمونیم ....
خلاصه عزممان را جزم کرده به مدد مولا از انتهای شهر مهران تا مرز ( حدود 11 کیلومتر ) را پیاده به همراه خیل کثیری از جمعیت پیمودیم .....
اتوبوس های زیادی به سمت مرز حرکت می کرد خالی ..خالی ... ولی حتی یک نفر را سوار نمیکردن ....
کم کم غروب شد ....و جاده تاریک تاریک ....
باز هم راه می رفتیم همراه جمعیت .... 
کنار جاده خالی از امکانات .....درغ از یک سرویس بهداشتی و حتی یک لیوان آب ..... ( فقط یک کامیون در میان را که ظاهرا از بچه های سپاه بود اقدام به تقسیم آب معدنی می کرد ) که اجرشان با مولای عطشان ....
باز هم خلاصه کنم ....از شلوغی پایانه مرزی ...از حق نگذریم شهرداری تهران چادر بزرگی برای استراحت بنا کرده بود ولی باز هم جوابگوی خیل کثیر جمعیت را نمیداد...تشکر می کنیم ....
سرویس های بهداشتی پایانه هم مرتب بود ...
اما نه غذایی و نه امکانات دیگری .....
بالاخره بعد از ساعتها از مرز عبور کردیم ...
با توجه به تبلیغات اینور مرز خودمان را برای بیابانی برهوت در آنسوی مرز آماده کرده بودیم .....
بی ماشینی ....
بی غذایی...
و ....
اما تا از پایانه مرزی عراق خارج شدیم انبوه ماشین از انواع مختلف ما را شوکه کرد .....
از سواری های آخرین مدل روز گرفته تا اتوبوس کامیون ون و .....
شاید از بپرسید کرایه !!!؟؟؟
سواری آخرین مدل نفری 30 هزار تومان تا نجف.... باورش سخته...نه 
در صورتی که از 5 کیلومتری مهران ما را سوار نیسان وانت کردن تا مهران نفری 1000 تومان گرفتن اونهم خیلی ها به نیسان آویزان شده بودن ....( چه پذیرایی کردن مهرانی ها با نیسان هاشون )
کامین های عراقی و ترانزیت ها و بعضی اتوبوس های آنها رایگان بود ...تعدادی هم از اتوبوسهای شرکت واحد در عراق دیده شد ....
دیگه ساعت حوالی 12 شب شده بود .....ابتدای شهر کوت عراقی ها ایستاده بودن و مردم را به خانه هایشان جهت خواب و پذیرایی دعوت می کرد ........حال آنکه در مرز ایران....... ...... 

امکانات در عراق خیلی خیلی خیلی بیشتر از داخل ایران بود .... در مرز فقط ادعا بود ... تازه فهمیدم وزیر بهداشت راست گفته بود که همه ما(دولت تدبیر و امید) غافلگیر شدیم! .... بازم خدا پدر و مادر نیروی انتظامی و سپاه رو بیامرزه که فقط اونا بودن که توی مرز به درد مردم میرسیدن و خبری ازامکانات ادعایی دولتی ها نبود و هرچه بود فقط حرف و ادعا و امار دادن دروغین بود .... اقایون عرضه ندارن لااقل ادعا هم نکن که ما بلدیم بلدیم! - 

  • سجاد نوروزی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
تجدید کد امنیتی