رسنـ خاطره ها

مشخصات بلاگ
رسنـ خاطره ها

..: بسـم‌ الله الرحمـن الرحیـم :..

غرض،نه نوشتن ترجمه‌ است بر آفتاب و نه-نعوذ بالله-تفسیر برأی کلام خدا. که این سیاهه، به مثابه نجوای یکی از
اهالی زمسـتان است با خردادِ کلام خدا و لاغیـر.

  • http://sound.nasr19.ir/index.php?id=2&mp3=http://setfa.net/images/hcek9qbbcu6t4z1i9bxi.mp3&as=1&ar=1&volume=100
پیوندهای روزانه

هرگاه در دایره ی بی نهایتِ دلتنگی های عالم، بی تو کم می آوریم ...
دست بر قلمِ تشنه ی حروف و کلماتی، می بریم که "تو" را ترجمانی دیگر باشد...
پناه می بریم به صاحبِ آسمانِ دل هایی که از آنها، جنون می بارد...
و اینک که در آستانه ی هزار و صد و چندمین سال، اصلا چه فرقی می کند...
یکسال دیگر به انتظار تو افزوده شد، و به اندوه بی پایان ما بیش از یک قرن....
صفحه ی غربت دل هامان، لبریز از حروف مقطعه ی حضورِ توست ...
و اشک، مهمان چشمان
و گونه های عطش آلودمان؛ سرخ از حُرم نفسگیرِ این همه نبودنت...
و کویر جان های خسته، خیس از عباراتی که تو در آن نمی گنجی...
حالا می نویسمت؛ ای همه را، امید "تو"
چشمانمان را دوخته ایم به تقویمی که بی تو،
حیران و سرگردان روزهایش میگذرد و سطر به سطرش،
در دل خاموشی های این دوران ، پریشانیِ احوالمان را ثبت می کند...
و در دل تاریکی های وحشت زای زمین و زمان،
هر شبانه روزمان، بی تو تلخ،می گذرد...
ای غزلِ ناب تمامِ شب گریه های بشر،
و ای فروغِ جاودانه ی واژه ها،
انتظار تو قطعه ی بی کلامِ این روزگار شده و همچون قصیده ای بی پایان،
در دلِ هر مصرع، دیوان عاشقی را بیت به بیت ختم می کند به هجران!
سالهاست در مثنوی بلندِ تاریکی های عالم،
دلخوشیم به طلوع خورشید روی تو،
آنگاه که از پس ابرِ غفلتِ چشمانمان،
سر بر می کشی و دل می بری از عالمیان...

اللهم صل على فاطمة و ابیها و بعلها و بنیها والسر المستودع فیها بعدد ما احاط به علمک...

  • سجاد نوروزی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
تجدید کد امنیتی