رسنـ خاطره ها

مشخصات بلاگ
رسنـ خاطره ها

..: بسـم‌ الله الرحمـن الرحیـم :..

غرض،نه نوشتن ترجمه‌ است بر آفتاب و نه-نعوذ بالله-تفسیر برأی کلام خدا. که این سیاهه، به مثابه نجوای یکی از
اهالی زمسـتان است با خردادِ کلام خدا و لاغیـر.

  • http://sound.nasr19.ir/index.php?id=2&mp3=http://setfa.net/images/hcek9qbbcu6t4z1i9bxi.mp3&as=1&ar=1&volume=100
پیوندهای روزانه
چند روزی‌است که پیک خداوندگار دق الباب وجود کرده و ما را فراخوانده‌است به میهمانی بزرگ رمضان. لازم نیست جای دوری بروی، این میزبان عزیز خودش بر تو وارد می‌شود، سفره‌های رنگین از برکت و رحمتش را در وجودت می‌گسترد و نفس نفس‌هایت را معطر به ثنا و ثواب می‌سازد.

امسال با خود عهد کرده‌ام به پاس آمدنش قربانی کنم. آری، دشنه‌ای از اراده تیز کرده‌ام تا به آن هر‌آنچه که بوی نفسانیت و غیر می‌دهد، در وجود خویش سر ببرم.امسال را به تمامیت اجزا و جوارحم قول داده‌ام که لحظه لحظه‌های رمضان را انسان زیست کنم.
که مملکت وجود ما را تنها، سکونت انوار الهی سزاست.سربند جهادت را ببند که رمضان رزم‌گاه آمادگی برای جهاد اکبر است در طول سال...

  • سجاد نوروزی

حضرت آیت الله خامنه ای رهبر معظم انقلاب اسلامی در پیامی به مناسبت آغاز سال ۱۳۹۳ هجری شمسی، با تبریک سال نو و نوروز به همه ی هم میهنان و ایرانیان عزیز در سراسر جهان بخصوص خانواده های معظم شهدا و ایثارگران و مجاهدان راه اسلام و ایران، سال جدید را سال «اقتصاد و فرهنگ، با عزم ملی و مدیریت جهادی» نامگذاری کردند.

حضرت آیت الله خامنه ای با اشاره به تقارن سال جدید با ایام شهادت بانوی بزرگ جهان اسلام حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها از خداوند متعال مسالت کردند: این تقارن، امکان بهره گیری مضاعف از انوار هدایت الهی و برکات فاطمی را برای ملت ایران فراهم سازد.
ایشان در ترسیم افق سال نو، دو مسئله ی اقتصاد و فرهنگ را مهم تر از مسائل دیگر بر شمردند و تاکید کردند: برای تحقق شعار سال ۹۳ یعنی «اقتصاد و فرهنگ، با عزم ملی و مدیریت جهادی» تلاش مشترک مسئولان و آحاد مردم ضروری است.
حضرت آیت الله خامنه ای با اشاره به نقش اساسی و برجسته ی مشارکت و حضور مردم در «زندگی و سازندگی کشور» خاطرنشان کردند: هم در اقتصاد و هم در فرهنگ، کار بدون حضور مردم پیش نخواهد رفت و گروههای گوناگون مردمی باید با اراده و عزم راسخ ملّی در این عرصه ها نقش آفرینی کنند.
رهبر انقلاب اسلامی افزودند: مسئولان هم موظفند با توکل به خداوند و با تکیه ی بر مردم، در هر دو عرصه ی اقتصاد و فرهنگ، مجاهدانه وارد میدان عمل شوند.
ایشان تاکید کردند: آنچه در سال جدید پیش رو داریم، عبارت است از اقتصادى که به کمک مسئولان و مردم شکوفایى پیدا کند، و فرهنگى که با همت مسئولان و مردم بتواند سمت و سوى حرکت بزرگ کشور و ملت ما را معین کند.
حضرت آیت الله خامنه ای با تأکید بر ضرورت استفاده از تجربه ها و عبرتهای گذشته در تصمیم گیری های آینده، به ارزیابی کیفیت تحقق شعار «حماسه سیاسی و حماسه اقتصادی» پرداختند و گفتند: در سال ۹۲، حماسه سیاسی با حضور مردم و تلاش مسئولان در عرصه های مختلف نظیر انتخابات، راهپیمایی های بزرگ و عرصه های دیگر به بهترین شکل تحقق پیدا کرد و با دست بدست شدن قدرت اجرایی در کمال امنیت و آرامش، حلقه ی جدیدی از سلسله ی طولانی مدیریت کشور شکل گرفت.
رهبر انقلاب مسئله اقتصاد را برای مردم و کشور مسئله ای مهم خواندند و با اشاره به برخی تلاشهای قابل تقدیر در زمینه ی حماسه ی اقتصادی افزودند: البته در سال گذشته حماسه اقتصادی به شکل مورد انتظار محقق نشد که لازم است این حماسه در سال جدید به وجود آید.
ایشان «سیاستهای اقتصاد مقاومتی» را زیر ساخت فکری و نظری تحقق حماسه اقتصادی خواندند و تأکید کردند: در پرتو این سیاستها اکنون زمینه ی لازم برای تلاش مضاعف فراهم است.
حضرت آیت الله خامنه ای در پیام نوروزی همچنین از خداوند متعال برای همه ی ایرانیان عزیز، جوانان، خانواده ها، کودکان و مردان و زنان این سرزمین پر افتخار، در سال جدید تنِ سالم، شادابی، آرامش روحی، محبت، پیشرفت و تعالی و سعادت آرزو کردند.
  • سجاد نوروزی

به زمین ،خواب، خـدا،عشق
به خـودم مدیونم
به تمام عقربکهای زمان
که تو تقدیس شدی
به دلم مدیـونم
نفس بغض آلوده ی من
واژه هایم همه زخم...
تنِ تبداری بس سرد
بارش بی وقفه آه
تو چقد حظ بردی؟؟

              تو چقد حظ بردی؟؟

  • سجاد نوروزی

کل سال تحصیلی یک طرف؛ روز دانشجو یک طرف.
این که خیلی هایمان هنوز نمیدانیم دقیقا چرا 18 آذر روز دانشجو شد؛ بماند.
این که خیلی هایمان با این همه سابقه، هنوز دانشجوی واقعی نیستیم؛ بماند.
اینکه خیلی هایمان اصلا تعریف درستی از دانشجو نمی دانیم هم بماند...
این همه بماندها، بماند!

امروز به فکر نوشتن مطلبی هستم که پیوندی زیبا را بیان خواهد کرد. نه توضیح تاریخی و نه نصیحت...
پس همراه شوید با ما.

یکی از اساتید مهدویت،فرمودند: امام زمان علیه السلام آمدنی نیست! آوردنی است!

  • سجاد نوروزی


همیشه نشسته ایم و پشت سر هم برایش «باید» بافته ایم. لیست بلند بالایی از «باید»ها ساخته ایم تا او بیاید و همه شان را به تنهایی بر دوش بکشد و تمام درد های جامعة بشری را به تنهایی مداوا کند و تمام انتظارات ما را برآورد.

هر وقت از دنیا خسته می شویم، هر وقت مشکلی آزارمان می دهد، فارغ از این که چقدر بزرگ یا به کجا مربوط باشد، آهی می کشیم و می گوییم: «آقا می آید و همه مشکلات را حل می کند.»، «آقا که آمد باید فلان شخص را فلان کند»، «آقا که آمد باید این کار را این طور درست کند» و هزاران جور جملة جورواجور دیگر.

هر چه فکر می کنم یادم نمی آید جایی به خودم گفته باشم «آقا از من چه انتظاری دارد؟»

خوب که فکر می کنم، می بینیم ما شده ایم درست لنگة بنی اسرائیلی هایی که به موسایشان گفتند: «ما همین جا نشسته ایم؛ تو با خدآیت برو و دشمنان را از ارض موعود بیرون کن؛ بعد ما می اییم و با آرامش در آن سرزمین زندگی می کنیم.»

انگار ما هم می خواهیم موسایمان را که می آید تا نجات مان دهد و از چنگال فرعون ها برهاند؛ تک و تنها، با خدایش به جنگ ها و سختی ها بفرستیم و منتظرش بمانیم تا با پیروزی برگردد و یک جهان پر از صلح و آرامش را دو دستی تقدیم مان کند.

آیا زمان آن نرسیده است که از خود بپرسیم

«او از من چه انتظاری دارد؟»

شاید اگر او را بشناسم، انتظاراتش هم برایم شناختنی شوند:

  • سجاد نوروزی

آیا کلام را می توان از جنس تفکر یا نوعی از انواع تفکر یا هم مرتبه فلسفه و عرفان در مراتب تفکر دانست؟

تفکر با آزادی حاصل می شود و متکلم اما در نگاه اول آزاد نیست و در قید دین است!ولی آیا فیلسوف و عارف مطلقاً آزاد هستند؟آزادی مطلق برای انسان،پارادوکسی بیش نیست و هرآنکس که آزاد از چیز است،در بند چیز دیگری است،مگر آنکه در عدم باشد و آیا انسان می تواند در عدم باشد؟انسان اگر با وجود نسبتی دارد محکوم به تقید است.پس آزادی دز اینجا،نه آزادی مطلق که زهائی از بند مشهورات و اهوای روزمره و ایدئولوژی ها است؛و دین نه از مشهورات است و نه از اهوای روزمره و نه ایدئولوژی.این رهائی،دردی دارد که هرکسی را توان تحمل آن نیست.

تفکر نوعی طلب است،طلب حقیقت؛این طلب آدمی را به حرکتوا میدارد،حرکتی که سلوک و سیر به آستان حق و حقیقت است،و در این راه پرمخاطره باید صبور بود و استقامت داشت،تا نیل به مقام اضطرار،آن وقت است که ظرفیت دریافت فیض الهی مهیا شده است و طالب حقیقت اگر واقعاً طالب باشد،حقیقت را می یابد،آن هم در درون خودش!!

با این اوصاف می توان تا حدودی درباره اینکه آیا فلسفه و عرفان و کلام از جنس تفکر هستند قضاوت کرد.فیلسوف و عارف و متکلم بسته به میزان طلب و نوع تعلقاتشان به وصال حقیقت یا جلوه هایی از آن و یا حجاب های آن نائل می شوند.

جمع کلام  فلسفه در آثار غزالی و فخر رازی آغاز شد و نصیرالدین طوسی حکمت مشاء و اشراق را با روح یک متکلم شیعه جمع کرد و در حکمت متعالیه ی ملاصدرا هر چهار طریق علم کلام و فلسفه و عرفان و تصوف در هیئتی تالیفی کنار هم نشستند و این هم نشینی چه در کتب و چه در اشخاص بعد از ملاصدرا ادامه یافت.شاید این شاهد تاریخی دلیل دیگری باشد بر اینکه می توان فلسفه و عرفان و کلام را از جهت مرتبه تفکر،هم شان دانست.

این سخنان نه کپی شده از جائی و نه به خاطر سرازیر شدن حجم بازدید کننده گانی به این وب و یا توجیهی بر پرداختن به مبحث تفکر برای من باشد،بلکه از آن روست که اگر نگران عصر بیخردی و زمانه ی دوری از تفکر و کشیده شدن حجابی از پی حجاب دیگر بر تفکر هستم و در این دوری از تفکر،تزلزل و سست شدن مقوام جامعه و عالم را می بینم و امید به آن دام که با تمسک به میراث فکری گذشته و هم سخن با متفکران در زمان حال،برای آینده خود راهی بگشایم،از ثمرات کار آنانی که «درد» دین داشته اند،غافل نشویم.در این صورت امید است که به بازخوانی سکولار تاریخ فکر و اندیشه مان آلوده نشویم و دربیابیم که فیلسوف و عارف و متکلم در تاریخ ما،همه درد دین داشته اند.

ادامه دارد...

  • سجاد نوروزی

در این دنیای وانفسا ما به گونه ای خاص زندگی میکنیم،؛گونه ای که در این دوره ی تاریخی امکان یافته است و تا قبل از این سابقه نداشته است،چیزهایی برای ما مهم شده که قبلاً درجه اهمیت پائین تری داشته و مسائلی داریم که قبلاً هرگز نداشته ایم،اما

  • آیا این گونه ی خاص زندگی و مسائل خاصی که اکنون پیدا شده است،محدودیت ها و امکان های خاصی را برای تفکر رقم می زند؟
  • آیا تفکر با تغییر نحوه ی زندگی و نیز با تغییر مسائل،تغییر می کند؟
  • آیا همانطور که زندگی می کنیم فکر هم می کنیم؟

وقتی از رابطه ی زندگی و تفکر پرسش می شود،بی درنگ نسبت زندگی متفکر با تفکر وی به میان کشیده می شود.

  • زندگی متفکرچه ارتباطی با تفکر وی دارد؟
  • آیا زندگی اوست که تفکر وی را می سازد و سامان می دهد و او را به سراغ تفکری خاص راه می برد؟
  • آیا تفکر اوست که زندگی اش را متحول می کند؟
  • آیا یک متفکر باید خودش را برای تفکر آماده کند؟

از این به بعد هر روز به تشریح قسمتی از این مباحث و بحث های جدیدتری می پردازم،امیدارم شما هم کمک کنید!!!

"البته همین جا اعلام می کنم که تمام آنچه ذکر می شود حاصل ذهن من نیست"

  • سجاد نوروزی

"برای خالی نماندن عریضه"

 در هر جامعه ای البته فاصله قشر فرهیخته و عوام زیاد است. ولی گاهی جوامعی وجود دارد که نه تنها تلاشی برای پر کردن این فاصله نمی شود، ونه تنها تلاش نمی شود که جایگاه عوام را در فرهنگ و بینش بالا آورد ، بلکه برعکس، تعریف فرهیخته را عوض می کنند.  به شکل سیستماتیک عوامان را در جای متخصصان می نشانند و اساسا فاصله را نه اینکه کم کنند ، که محو می کنند. این هم البته هنری است! گاهی ساختار جامعه به شکلی است که "جهل" به شکل سیستماتیک و منظم دست به دست می شود. "جهل سیستماتیک "، "جهلی"  که ارزش وار تولید، توزیع و تکریم می شود،  به سنگ بنای حیات افراد بدل شده و مصیبت این جاست که این گونه جهل،  نه با دانستن که تنها با "تجربه کردن و روبرو شدن"، برطرف می شود. و این از جمله بزرگترین تراژدی های حیات انسانی است.

 

  علی رغم این تراژدی،  هنوز هم "دانستن" ، مسیری برای تجربه کردن است و در روزگار ما اینترنت گریزگاهی است که می توان سری کشید به حرفها و دانسته هایی عمیق تر . و البته لذت روبرو شدن با موجهای اقیانوسی به نام یوتیوپ را، کویرزدگان اینترنت ایرانی، زمانی که با اینترنت آزاد روبرو می شوند بیشتر درک می کنند . فقط کافی است اراده ای کنی و جستجو کنی ،"فلسفه هنر، جهان های موازی، فلسفه ذهن، آگاهی، روانشناسی اجتماعی، ، تاریخ آلمان، جنگ سرد، ... و همین طور انتخاب  است که به  صفحه لب تاپ  می بارد. می توان انتخاب کرد، عمیق تر، مستند تر، منظم تر و آگاهی بخش تر.

در روایتی، با سندی تا حدودی کج و معوج ، آمده است:

"کویر اینترنت  دهن کجی به " کرامت انسانی" است؛  کرامت "انتخاب"
(  کویر اینترنت در این روایت، به سکون راء، به معنای اینترنتی است  که از آن جز کویری به جای نمانده، چیزی در مایه های فرهنگ کویری)

  • سجاد نوروزی

امروز جمعه 8 آذر ماه 92

با کمک چند نفر از بانوان و بچه های فرهنگی رفتیم پرچم های تپه نورالشهدا "البته میگیم پرچم،فقط میله های پرچم بود" رو عوض کردیم،هرچند چند روز آینده دوباره باید بریم عوضشون کنیم چون به دل بچه ها ننشست،انشاء الله که بتونیم این مکان رو ازین غریبی در بیاریم،عکساش رو در ادامه ببینید،هرکی نیامد جاش خالیـــــ...

  • سجاد نوروزی

اینجا کربلاست . صدای ما را از کنار علقمه می شنوید.

هم اینک نهری است شرمنده از نهر بودنش.

رودی است که بی صدا می خروشد تا صدای خروشش تشنه کامان کربلا را نیازارد. شاید عطش را فراموشش کنند.

اینجا بازوانی است به خون غلطیده که نشان پیروزی را در سرانگشتانش می بینم .

کمی آن سو تر قتلگاه است. بدنی می بینم بی سر ، اما سرافراز و رگهایی که مهربانانه خاک تشنه را از خون خویش سیراب می کنند و رود را باز هم شرمنده تر می بینم.

اینجا کربلاست ، صدای ما را از کنار فرات می شنوید.

صدای ما را از شلمچه میشنوید. به یادماندنی ترین کربلاهایش کربلای چهار و پنج هستند . همانهایی که "هفتاد و دو تن " های بسیاری را به خود دیدند.اینجا نبرد نیزه و شمشیر نیست. اینجا ستیز تن و تانک است!

قصه ی شبهای یلدای اینجا ، حکایت سرها و نیزه هاست. روایت سرها و موشک هاست .

اینجا سر حسین ها را با خنجر نمی برند . اینجا هر سری را موشکی حواله می کنند .

اینجا اسب ها بر بدن زخم زخم و صدچاک شهدا نمی دوند. اینجا بر بدن هر شهیدی ردی از تانک هاست .

اینجا شلمچه است ، صدای ما را از جوار شهــــــــــدا می شنوید... !

  • سجاد نوروزی