رسنـ خاطره ها

مشخصات بلاگ
رسنـ خاطره ها

..: بسـم‌ الله الرحمـن الرحیـم :..

غرض،نه نوشتن ترجمه‌ است بر آفتاب و نه-نعوذ بالله-تفسیر برأی کلام خدا. که این سیاهه، به مثابه نجوای یکی از
اهالی زمسـتان است با خردادِ کلام خدا و لاغیـر.

  • http://sound.nasr19.ir/index.php?id=2&mp3=http://setfa.net/images/hcek9qbbcu6t4z1i9bxi.mp3&as=1&ar=1&volume=100
پیوندهای روزانه

۳ مطلب با موضوع «تفکر :: تفکر و سبک زندگی» ثبت شده است

 در مورد خواب مطلب بسیار است ولی نکته قابل توجه آن است که اولا هر کس به خاطر شرایط بدنی خود به میزان خاص خودش به خواب نیاز دارد لذا نسخه واحدی برای میزان خواب نداریم. ثانیا تغیرات در ساعات خواب باید تدریجی باشد تا عوارض آن به حداقل برسد. کسی که برنامه خواب او غیر از محتوای ذیل است، باید به تدریج آن را تغییر بدهد. البته با توجه به شرایط خودش؛ لذا مثلا کسی که کارمند است مجبور است خوابش را به نحوی تنظیم کند که به کارش آسیب نزند و لو مثلا از خواب قیلوله محروم شود. شما می‌توانید از یک مشاور برای تنظیم خواب خود کمک بگیرید.

در روایات چند نوع خواب معرفی شده برای هر یک اثراتی بیان شده است. تحقیقات تجربی نیز این مطالب را تأیید می‌کند.

خواب غفلت : خوابیدن در مجلس پند و یادآوری است.

حضرت آیت الله مجتهدی ( حفظه الله ) می فرمایند : یکی از خطباء تهران می فرمودند : همیشه شخصی را می دیدم که در جلسات متعدد پای منبر من می آید ، لذا من هم نمی توانستم مطالب تکراری را بگویم ، روزی به او گفتم : امیدوارم صحبتهای من برای شما مفید باشد ، و باعث تضییع وقتتان نباشم زیرا شما را می بینم که الحمد لله مقید به شنیدن صحبتها و احادیث این حقیر هستید ، او گفت : بله ، مدتی است که دچار بی خوابی شده ام ، و دکتر هم توصیه کرده است که سعی کن بیشتر استراحت کنی و بخوابی ، اما با این وجود خوابم نمی برد ولی در پای منبر شما نمی دانم چگونه است که از همه جا بهتر می خوابم در آن موقع متوجه شدم که این شخص برای خوابیدن می آید نه برای درک مطلب . ظاهراً منبریها و وُعّاظ ، هم کار پدر را می کنند ، چون نصیحت می نمایند ، و هم کار مادر را ، چون لالائی می خوانند . آداب الطلاب ، ص349پ

خواب بدبختی : خوابیدن در وقت نماز است.

خواب لعنت (فیلوله ) : خواب بعد از طلوع آفتاب است که انسان را کسل می کند .

خواب عذاب (عیلوله ) : خواب بین الطلوعین ؛ از فجر (نماز صبح) تا طلوع آفتاب که مذموم و بد می باشد.

  • سجاد نوروزی

 یزیدیان، ایزدی ها یا ایزدیان اقلیت مذهبی کردی هستند که در شمال عراق ،سوریه، جنوب شرقی ترکیه و قفقاز زندگی می کنند و آیین شان آمیزه ای از عقاید و ادیان پیش از اسلام و عقاید اسلام، یهودیت، مسیحیت، نسطوری، مزدیسنا و تصوف است.
بیشترین تعداد یزیدیان حدود صد هزار تا دویست و پنجاه هزار نفر در منطقة شمال عراق زندگی می‌کنند؛ منطقه‌ای که مکان مقدس اصلی یزیدیان را در خود جای داده است. این مکان مقدس، که مقبرة "شیخ عدی" است، در درة لالش قرار دارد و همچون اورشلیم در نزد یهودیان، برای یزیدیان دارای اهمیت است. از این‌رو، اگر شرایط اجازه دهد، یزیدیان باید دست‌کم سالی یک بار در ماه اکتبر در آنجا برای گرد‌همایی بزرگ پاییزی حاضر شوند.
ایزدی‌ها به زبان کردی و با گویش کرمانجی صحبت می‌کنند، و آیین آنان ایزیدی است که یک دین باستانی کردی است و در آئین‌های باستانی چون مانوی و زرتشتی ریشه دارد.
البته اجداد ایزدیان به وسیله شیخ عدی مسلمان شدند. شیخ عدی و ملک طاووس دو عنصر مهم در آیین ایزدیان‌اند. طاووس، نماد طایفه یزیدیه است؛ ایزدیان معتقدند که طاووس نماد "فرشته اعظم " است.
*ایزدی‌ها چند نفر هستند ؟
آمار رسمی و مشخصی در مورد شمار ایزدیان در دست نیست، و شمار آنان در عراق، سوریه، ترکیه و قفقاز، تا پانصدهزارنفر برآورد می‌شود که حدود دویست‌هزارنفر از آنان در عراق زندگی می‌کند. البته تحسین سعید بیک رئیس ایزدیان گفته است که آنان در عراق بین ۶۰۰٬۰۰۰ الی ۷۰۰٬۰۰۰ نفر و در دنیا نیز حدود ۱٬۵۰۰٬۰۰۰ نفر هستند.
*ایزدی یعنی چه؟
گفته می شود که ایزدی از واژه فارسی ایزد مشتق شده است که به معنی الهه یا رب‌النوع است. نام ایزدی، که ایزدی‌ها خود را به آن می‌نامند، به معنی "پرستندگان خدا" است.
* پیشینه
این دین پیش از ورود اسلام در مناطق یاد شده، وجود داشته‌است و تحت تأثیر ادیان زرتشتی و مانوی قرار گرفته‌است و عقاید مهرپرستانه و ثنویت زرتشتی بر آن تأثیر داشته‌اند. تأثیراتی از دین یهود و فرقهٔ "نسطوری" و عقاید صوفیه (پس از اسلام) نیز در منابع برشمرده شده‌اند.

  • سجاد نوروزی

در این دنیای وانفسا ما به گونه ای خاص زندگی میکنیم،؛گونه ای که در این دوره ی تاریخی امکان یافته است و تا قبل از این سابقه نداشته است،چیزهایی برای ما مهم شده که قبلاً درجه اهمیت پائین تری داشته و مسائلی داریم که قبلاً هرگز نداشته ایم،اما

  • آیا این گونه ی خاص زندگی و مسائل خاصی که اکنون پیدا شده است،محدودیت ها و امکان های خاصی را برای تفکر رقم می زند؟
  • آیا تفکر با تغییر نحوه ی زندگی و نیز با تغییر مسائل،تغییر می کند؟
  • آیا همانطور که زندگی می کنیم فکر هم می کنیم؟

وقتی از رابطه ی زندگی و تفکر پرسش می شود،بی درنگ نسبت زندگی متفکر با تفکر وی به میان کشیده می شود.

  • زندگی متفکرچه ارتباطی با تفکر وی دارد؟
  • آیا زندگی اوست که تفکر وی را می سازد و سامان می دهد و او را به سراغ تفکری خاص راه می برد؟
  • آیا تفکر اوست که زندگی اش را متحول می کند؟
  • آیا یک متفکر باید خودش را برای تفکر آماده کند؟

از این به بعد هر روز به تشریح قسمتی از این مباحث و بحث های جدیدتری می پردازم،امیدارم شما هم کمک کنید!!!

"البته همین جا اعلام می کنم که تمام آنچه ذکر می شود حاصل ذهن من نیست"

  • سجاد نوروزی