رسنـ خاطره ها

مشخصات بلاگ
رسنـ خاطره ها

..: بسـم‌ الله الرحمـن الرحیـم :..

غرض،نه نوشتن ترجمه‌ است بر آفتاب و نه-نعوذ بالله-تفسیر برأی کلام خدا. که این سیاهه، به مثابه نجوای یکی از
اهالی زمسـتان است با خردادِ کلام خدا و لاغیـر.

  • http://sound.nasr19.ir/index.php?id=2&mp3=http://setfa.net/images/hcek9qbbcu6t4z1i9bxi.mp3&as=1&ar=1&volume=100
پیوندهای روزانه


صدای خوش بلبلان خاموش است و صدای کلاغی قارقار لحظه های شومی را دعوت به شهر می کند. خوشبختی با کسی مهمان نیست . لحظه های توسعه ایستاده اند و فرصتهای منفعت  طلبی شتابان در گذرند. گویا در ایست لحظه های توسعه وعده های پوچ و بی معنای مدعیان خدمت چون اسب فرافکنی در پی مقصد معلوم  قدرت در حال تاختند ! هر چه نه ، به مهمانی شوم عده ای منفعت طلب داده می شود پاسخی گستاخانه با صدای شرم منفعت طلبی دیگر ، دیگران را به غنایم خود دعوت می کنند . مثل صدای شوم قارقار کلاغی که پندارش این است مردم دیگر صدای خوش بلبلان را به یاد ندارند و عاشقانه به سوی سرزمین فرصت سوزیشان پرواز خواهند کرد ! به راستی این مدعیان فرصت ها با این فرصتها چرا چنین می کنند ؟ نه طرحی ؟ نه ایده ای ؟ نه تحولی  ! نه تغییری ؟؟ چرا؟

گویا لحظه وحشت فرا رسیده است و گوشها ناچار باید به آواز کلاغ ، چندی عادت کنند . وعده های بی جا ، بی معنی ، نامأنوس ، واهی و هرگز دست نیافتنی را جز تشبیه به آواز شوم کلاغ نمی ماند  ، مگر می توان با معرفی کردن دیگران ، مقصر جلوه دادن پیشینیان ،آنهم بدون سند و مدرک پل خوشبختی برای شهر و مردم ساخت ؟!‌ مگر می توان بدون طرح و ایده ای یا تلاش و اراده ای شهری زیبا داشت و صدای خوش بلبلان  را شنید ؟! سرسبزی را دید و مقصد توسعه را در امتداد تحولات سیاسی و اجتماعی شهر احساس کرد ؟! آبادانی و عمران را مشاهده کرد ؟! مگر تنها می توان دلخوش به وعده های ایده آل و واهی نمود !؟ یعنی پندارشان این است که مردم قدرت مقایسه عملکرد مسوولین را ندارند و هر چه آواز شومی خواندند مردم تفاوت آنرا با صدای خوش بلبلان نمی دانند ؟! عجب مهمانی و دعوت خفناکی است ( نابودی شهر و آرزوهای ما )!!!

 

  • سجاد نوروزی

نظرات  (۱)

خدای ناکرده منظورتان نماینده محبوب شهرمان "فلاحت پیشه که نیست.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
تجدید کد امنیتی