رسنـ خاطره ها

مشخصات بلاگ
رسنـ خاطره ها

..: بسـم‌ الله الرحمـن الرحیـم :..

غرض،نه نوشتن ترجمه‌ است بر آفتاب و نه-نعوذ بالله-تفسیر برأی کلام خدا. که این سیاهه، به مثابه نجوای یکی از
اهالی زمسـتان است با خردادِ کلام خدا و لاغیـر.

  • http://sound.nasr19.ir/index.php?id=2&mp3=http://setfa.net/images/hcek9qbbcu6t4z1i9bxi.mp3&as=1&ar=1&volume=100
پیوندهای روزانه

۲۳ مطلب با موضوع «دلنوشته» ثبت شده است

اول از همه عید سعید فطر را به همه شما تبریک و تهنیت عرض می کنم. انشا الله که طاعات و عبادات همگی مقبول درگاه خداوند متعال قرار گرفته باشه.

و اما بعد...
امروز چندتا از وبلاگ‌های جنبش! سبزکی!!! را نگاه می کردم تا ببینم در رابطه با روز قدس و شرکت مردم چه چیزی نوشته‌اند و چه عکس‌هایی منتشر کرده‌اند، که نکات جالبی را مشاهده کردم.
یکی از این وبلاگ‌ها به حضور میلیونی طرفداران مرد قانون و قانون مداری! اشاره کرده، اما عکس‌هایی که منتشر کرده بود چیزی غیر از این را نشان می‌داد! و حتی گرافیست [ناشی] یکی از روزنامه‌های جریان سبزکی! هم نتوانست فتوشاپی بودن تصویرسبزکی‌اش! را ماله کشی کند.

نکته جالب دیگه حضور سلطنت‌طلب‌ها! در راهپیمایی روز قدس بود [عکس اول]! راهپیمایی که با فلسفه وجودی جریان ربع پهلوی! در تناقض مادرزادی است!

از سر دسته‌های متوهم سبزکی‌ها هم که خوب استقبالی شده بود! +

از بازگشت سران سبزکی! به آرمانهای اصیل انقلاب و توده‌های مردم وطن دوست ناامید شده ایم و خبرها حاکی از آن است که اگر همین‌طور پیش برود، تا چندی دیگر آن‌ها را برنامه‌های VOA و BBC به عنوان کارشناس میهمان! می‌بینیم.

  • سجاد نوروزی

فرمان کورش

به نام ایزد جان و خرد

ایزد یکتایی که لحظه به لحظه بیشتر او را درک می کنیم

ای مردم بابل ما همه بندگان اهورامزدا هستیم. ما نه پیروزیم و نه شکست خورده! اما امروز در سراسر این سرزمین پهناور همگی با هم برابریم. همگی آزادیم و همگی پاکیم. ما همگی دوستیم. ما تنها یک دشمن داریم و دشمن ما اهریمن است و جز او دیگر سایه ای نیست. ما همگی نوریم. سربازان اهورامزداییم. از این لحظه من پادشاهی ام را بر  این مبنا در در تمام کره ی خاکی در سراسر این خاک پهناور که به فرمان من است اعلام می کنم. از این پس، نام شاهنشاهی ما هخامنشی خواهد بود و این را به یاد پدربزرگ عزیزم که بخشی از اندیشه های نیک او به من به ارث رسید، به عاریه بر می دارم. ما از این لحظه، اندیشه و دین هر کس را محترم خواهیم دانست. هر کس به دین خودش خواهد پرداخت، هر کس نتیجه ی انتخاب خود را خواهد دید. هیچ کس حق تجاوز به حقوق دیگری را ندارد. از این لحظه تمام بردگان آزادند. من تمامی گناهکاران را از این لحظه بخشیدم. هیچ کس مغضوب من نیست. هیچ بابلی از آنچه بوده نترسد، این یک بخشایش عمومی است و زنان بالشاسر که در حرمسرای بابل بوده اند از این لحظه آزادند. مال و اموالی در حد یک بازرگانی ثروتمند به هر یک از شما داده می شود و بعد شما می توانید به هر جای ایران پهناور، از هند تا مصر و از توران تا یونان که خواستید بروید. شوهر شما مرده و شما وارثان او هستید. داشته های شخصی خودتان را بردارید و از کاخ خارج شوید. تمامی خزانه ی بالشاسر در میان مردم همین شهر به مساوات تقسیم خواهد شد. میان مرد و زن، پیر و جوان و کودک تمایزی نیست. هر کس در قلمرو من به لطف اهورامزدا زندگی می کند از حقی مساوی با همه برخوردار است. تمامی تبعیدیان با هزینه حکومت هخامنشی به شهر و کشورشان باز خواهند گشت و با هزینه ی هخامنشی شهرها و معابدشان دوباره راه خواهد افتاد. من تا زمانی که به تمام سخنانم جامه ی عمل بپوشانم در این شهر خواهم ماند. آری، زمین مقدس است. ما نیز یک به یک مقدسیم. این اهورامزداست که ما را مقدس آفریده و ما جهان زیبا را زیباتر خواهیم کرد. برای چنین هدفی همگان کار خواهند کرد. همه به دین و زبان خویش خواهند پرداخت و همه آزاد خواهند بود.

  • سجاد نوروزی

آرام آرام روزهایم می گذرند و لحظات و ثانیه هایم را یکی یکی می بازم و می بینم که شیرین ترین اوقات یک عمر را به اندیشیدن لحظه ای حماقت حراج می کنم، حماقت دوست داشتن و حماقت ابراز کردن و ابراز دوست داشتن گناه نابخشودنی است که تا مرتکب بدان نشده باشیم نخواهیم درک کرد ازین رو که قیمت ابراز را از قیمت خود باید پرداخت و هرچه خرج کنیم از قیمت خودمان کسر کرده ایم و این واقعیتی است که یا نباید تجربه اش کرد و یا اگر راه  به خطا رفتیم حتی ناخواسته می بایست تاوانش را نیز بپردازیم ، و چه وحشتناک است فکر کردن و اندیشیدن و پی بردن به مفهومی که بدان ایمان داشته بودیم و حال می سنجیم که نه ! این گونه نبوده و همه صفات نیک وقتی خوب است که اتفاقا ً خالص نباشند و در هر کدام از آنها به قدر کفایت و به اندازه ی شرایط ناخالصی داشته باشند و تردید نکنید که اینها هستند . همان گونه که شکر بی انتظار وجود نداشته و اگر بنده بداند که خدایش نخواهد داد به همان داده نیز شکر نخواهد کرد ، دیروز را در پی کودکی باختیم و امروز را در پی چاره سازی اوقات از دسترفته و فردا را هم که کسی ندیده که شاید هم نباشد ، و چه قدر جالب است که همه نگرانند و من بی خبر که همه دوستم دارند و من بی خبر که همه یارند و من بی خبر که شاید او نیز رفاقت کرده است و من بی خبرم ، ولی به جرم سکوتش نمی بخشمش و به اشد مجازات تا عبد زندانی قلبم خواهمش کرد و خود را نیز نخواهم بخشید و سوز جدایی را به چشمانم خواهم ریخت تا درس عبرتی شوم برای عبرت نیافتگان و این حکم به شرط عاقل شدن باطل شود تا بدانیم که به هر کوی از سر دل نباید رفت و یادمان باشد هرچند نا چیز ولی عقل و جسارت و خودخواهی را همواره جیره داشته باشیم که در نهایت پا قلم شده، با کاسه گدایی چه کنم چه کنم بر سر چهار راه تنهایی وجب به بخت از دست داده نزنیم

  • سجاد نوروزی