رسنـ خاطره ها

مشخصات بلاگ
رسنـ خاطره ها

..: بسـم‌ الله الرحمـن الرحیـم :..

غرض،نه نوشتن ترجمه‌ است بر آفتاب و نه-نعوذ بالله-تفسیر برأی کلام خدا. که این سیاهه، به مثابه نجوای یکی از
اهالی زمسـتان است با خردادِ کلام خدا و لاغیـر.

  • http://sound.nasr19.ir/index.php?id=2&mp3=http://setfa.net/images/hcek9qbbcu6t4z1i9bxi.mp3&as=1&ar=1&volume=100
پیوندهای روزانه

۲۳ مطلب با موضوع «دلنوشته» ثبت شده است

به زمین ،خواب، خـدا،عشق
به خـودم مدیونم
به تمام عقربکهای زمان
که تو تقدیس شدی
به دلم مدیـونم
نفس بغض آلوده ی من
واژه هایم همه زخم...
تنِ تبداری بس سرد
بارش بی وقفه آه
تو چقد حظ بردی؟؟

              تو چقد حظ بردی؟؟

  • سجاد نوروزی


همیشه نشسته ایم و پشت سر هم برایش «باید» بافته ایم. لیست بلند بالایی از «باید»ها ساخته ایم تا او بیاید و همه شان را به تنهایی بر دوش بکشد و تمام درد های جامعة بشری را به تنهایی مداوا کند و تمام انتظارات ما را برآورد.

هر وقت از دنیا خسته می شویم، هر وقت مشکلی آزارمان می دهد، فارغ از این که چقدر بزرگ یا به کجا مربوط باشد، آهی می کشیم و می گوییم: «آقا می آید و همه مشکلات را حل می کند.»، «آقا که آمد باید فلان شخص را فلان کند»، «آقا که آمد باید این کار را این طور درست کند» و هزاران جور جملة جورواجور دیگر.

هر چه فکر می کنم یادم نمی آید جایی به خودم گفته باشم «آقا از من چه انتظاری دارد؟»

خوب که فکر می کنم، می بینیم ما شده ایم درست لنگة بنی اسرائیلی هایی که به موسایشان گفتند: «ما همین جا نشسته ایم؛ تو با خدآیت برو و دشمنان را از ارض موعود بیرون کن؛ بعد ما می اییم و با آرامش در آن سرزمین زندگی می کنیم.»

انگار ما هم می خواهیم موسایمان را که می آید تا نجات مان دهد و از چنگال فرعون ها برهاند؛ تک و تنها، با خدایش به جنگ ها و سختی ها بفرستیم و منتظرش بمانیم تا با پیروزی برگردد و یک جهان پر از صلح و آرامش را دو دستی تقدیم مان کند.

آیا زمان آن نرسیده است که از خود بپرسیم

«او از من چه انتظاری دارد؟»

شاید اگر او را بشناسم، انتظاراتش هم برایم شناختنی شوند:

  • سجاد نوروزی

اینجا کربلاست . صدای ما را از کنار علقمه می شنوید.

هم اینک نهری است شرمنده از نهر بودنش.

رودی است که بی صدا می خروشد تا صدای خروشش تشنه کامان کربلا را نیازارد. شاید عطش را فراموشش کنند.

اینجا بازوانی است به خون غلطیده که نشان پیروزی را در سرانگشتانش می بینم .

کمی آن سو تر قتلگاه است. بدنی می بینم بی سر ، اما سرافراز و رگهایی که مهربانانه خاک تشنه را از خون خویش سیراب می کنند و رود را باز هم شرمنده تر می بینم.

اینجا کربلاست ، صدای ما را از کنار فرات می شنوید.

صدای ما را از شلمچه میشنوید. به یادماندنی ترین کربلاهایش کربلای چهار و پنج هستند . همانهایی که "هفتاد و دو تن " های بسیاری را به خود دیدند.اینجا نبرد نیزه و شمشیر نیست. اینجا ستیز تن و تانک است!

قصه ی شبهای یلدای اینجا ، حکایت سرها و نیزه هاست. روایت سرها و موشک هاست .

اینجا سر حسین ها را با خنجر نمی برند . اینجا هر سری را موشکی حواله می کنند .

اینجا اسب ها بر بدن زخم زخم و صدچاک شهدا نمی دوند. اینجا بر بدن هر شهیدی ردی از تانک هاست .

اینجا شلمچه است ، صدای ما را از جوار شهــــــــــدا می شنوید... !

  • سجاد نوروزی

اگرچه زمانه مرابه تأخیر انداخت، ومُقدَّرات الهى مراازیارىِ تو بازداشت، و نبودم تاباآنانکه باتو جنگیدند بجنگم، و با کسانیکه با تو اظهار دشمنى کردند خصومت نمایم، 
درعوض صبح و شام برتو مویِه میکنم، و به جاى اشک براى تو خون گریه میکنم، ازروى حسرت و تأسّف و افسوس بر مصیبت هائى که بر تو وارد شد، تاجائى که از فرط اندوهِ مصیبت، وغم و غصّه شدّتِ حزن جان سپارم،

 گواهى میدهم که تو نماز رابپاداشتى، وزکات دادى، وامربه معروف کردى، واز منکر وعداوت نَهى نمودى، واطاعتِ خداکردى ونافرمانى وى ننمودى، وبه خدا و ریسمان اوچنگ زدى تا وى را راضى نمودى، و از وى درخوف و خشیَت بوده نظاره گر ِاو بودى، و او را اجابت نمودى، 

  • سجاد نوروزی
بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیمْ
 

شیطان لعین تصمیم گرفته که انتقام خود را از اولاد آدم بگیرد. لذا در تمام اختلافات حضور پیدا مى کند، در تمام جنگ ها حاضر مى شود و جبهه دشمن را تقویت مى کند، فراریان را با حیله بر مى گرداند، به سوى میدان مى کشاند و آتش جنگ را شعله ور مى سازد.
یکى از آن جاها روز عاشورا بود که تمام لشکریان خود را جمع کرده و به پایکوبى و رقص پرداخت . هر کس از لشکر امام حسین علیه السلام شهید مى شد، از خوشحالى فریاد مى زد و رقص مى کرد. هر کدام از لشکریا عمر سعد فرار مى کردند، شیطان به صورت یکى از سر کرده هاى لشکرها در مى آمد و سر راه شان را مى گرفت و آنان را به میدان بر مى گرداند. مى گفت : واى بر شما، این همه جمعیت و مردان شجاع ، از یک نفر تشنه و بى کس و مجروح گریزان شده اید! مردانگى و غیرت شما کجا رفت ؟! برگردید او را محاصره کنید، با ضرب شمشیر از پاى در آورید و اگر نمى توانید، او را تیر باران نمایید.

  • سجاد نوروزی

روی سخن امروزم با توست که این روزها روز جولان دادنت بود ... قبول کن آن روز که گفتی: فبعزتک لاغوینهم اجمعین، و به عزت خدا قسم خوردی تا گمراهمان کنی و نگذاری لحظه ای لقمه ی خوش عبادت خدا از گلوی وجودمان پایین برود، فکرش را هم نمیکردی که روزی کسانی تا این حد افسارشان را دستت بدهند و بی چون چرا از مجری خواسته هایت شوند ...  

عاشورا چه روز پرمشغله ای برای تو و یارانت بود ... از این به آن می دویدید و هر کدام را با یک وسوسه در میدان نگه میداشتید ... برنامه ریزیت بی نقص بود : آن مال حرامی که در آن سالهای بعد از سقیفه در سفره های مردم وارد کردی، بیشتر از آنچه فکرش را بکنی از درون، آدمها را بدون هیچ مقاومتی طعمه ی وسوسه های شماها کرد، وگرنه شک ندارم که کلام امام عشق سنگ را موم میکند، دل انسان که جای خود دارد ...

ماجرای عاشورا را که میخوانم، خوب میتوانم بفهمم هر کسی را با چه طنابهایی به عروسک خیمه شب بازی خودت تبدیل کردی: طناب عمر سعد طمع حکومت ری بود، و با دستان او اولین تیر را به سمت امام عشق انداختی ... طناب شمر حب جاه و مقام بود که کارش را به نشستن روی سینه ی امام ختم کرد ... اما هرچه فکر میکنم نمیتوانم طنابی را پیدا کنم که با آن توانستی حرمله را مُجاب کنی تا گلوی نازک شش ماهه ای را با تیر سه شعبه نشانه بگیرد ... شک دارم اصلا خودت هم فهمیده باشی، آخر گاهی انسانها روی شیاطین را هم سفید میکنند! 

  • سجاد نوروزی


  • از جمله سایتهای محبوب من، سایت تد است. درموضوعات مختلف، متخصصین در کمتر از بیست دقیقه، مطلب خود را ارائه می دهند. بعضی از سخنرانی ها همراه با زیرنویس در زبان های مختلف است. ( دراین  سخنرانی ، در سال 2009 و در اوج سرو صدای پدیده احمدی نژاد در داخل و خارج از کشور، سه پیش بینی در مورد آینده ایران آمده است. یا این سخنرانی ده دقیقه ای، در مورد تجربه یک نویسنده یهودی است از مطالعه قرآن"زیرنویس هم داره" )
  • سایت فرهنگ باز هم معدنی از کورسهای آزاد در رشته های مختلف است.

این چه غمی ست نهفته در نام تو که بی اختیار دلها را می شکند

و اشک را در پشت پلکهایی بی قرار می کند و آسمان چشم را بارانی؟

اختیار اشک در این مصیبت با ما نیست...

ما برای ثواب گریه نمی کنیم ....

چه کس میتواند برای ثواب گریه کند؟

گریه کردن بال بسته می خواهد...

ما دق میکنیم اگر برای تو گریه نکینم...دل شکسته میطلبد....

یا لیتنی کنت معک فافوز فوزا عظیما...

                                       این شبا خیلی برای ظهور مولامون دعا کنید.... یا حسین... 

 

  • سجاد نوروزی

یادمان باشد اگر غدیر فراموش نمی شد, واقعه کـربلا هیچ گاه حادث نمی شد

چه کوتاه است فاصله ظهر غدیر تا ظهر عاشورا !

روز بالا بردن دست پدر تا پایین آوردن سر پسر !

  • سجاد نوروزی

  • سجاد نوروزی